آیا “توفان شیر” در ایران هم وزیدن خواهد گرفت!؟
آیا تجربه موفق و ۴۰ سال پیش هندوستان در رشد تولیدات شیر کشورش از ۲۴ میلیون تن به ۱۰۰ میلیون تن، شامل حال ایران امروز
نیز خواهد شد؟ آیا مصرف سرانه شیر و فرآورده های آن در ایرانی با مخاطره بالای
ناشی از کمبود کلسیم که در سال های آینده موجب زمین گیری و خانه نشینی ده ها هزار
کهنسال به عنوان نیروهای انسانی تربیت یافته و سرمایه اجتماعی خانوارهای ایرانی
خواهد شد، نه به اندازه اروپا، اما دست کم به دو برابر میزان کنونی خواهد رسید!؟
آیا نظام اقتصادی و اجتماعی ایران به درک درستی از عمق فاجعه در حال وقوع اما با
صدای خاموش پوکی استخوان و همچنین سایر بیماری های ناشی از سوء تغذیه در ایران می
رسد یا ترجیح می دهد با نسخه سوخته پیشگیری از نگرانی در افکار عمومی بر بحران
انسانی و اجتماعی و اقتصادی ناشی از سهل انگاری نسل امروز مدیران دولتی، تشکل ها،
شرکت ها، پزشکان، کارشناسان تغذیه، روزنامه نگاران و… سرپوش بگذارد!؟ نسلی که از
ایجاد یک تشکل رایج و مرسوم به نام “خانه شیر” برای یکپارچه سازی اهداف و برنامه های سازندگی
صنعت شیر ایران از مرحله دامداری تا فرآوری و عرضه به بازار عاجز مانده است و منیت
ها تا امروز نگذاشته است، حتا فونداسیون این خانه رویایی پایه گذاری شود، چه برسد
که سقفی برای قرار گرفتن بالای سر دلسوزان نسل امروز و آینده برافراشته شود!
نگارنده حسب قریب به دو دهه روزنامه نگاری تخصصی در حوزه کشاورزی و به طور ویژه
صنعت دامپروری و شیر، به این باور دست یازیده است که اگرچه اقداماتی نظیر ایجاد
خانه شیر یا طرح قریب الوقوع تاسیس صندوق حمایت از صنعت شیر، امری نه نیکو، بلکه
واجب است؛ اما بیش از همه لزوم ارجحیت هم اندیشی و باور کار تیمی بر منافع زودگذر
صنفی و سهم خواهی های تشکلی ارجیحت دارد. کما اینکه چه بسیار خبرنگاران حوزه
کشاورزی، بهداشت و تغذیه ضبط صوت های خود را رو به دهان منتقدان وضع وخیم مصرف
پایین شیر در ایران گرفته اند و یا در خبرگزاری ها، روزنامه ها و سایت ها و شبکه
های اجتماعی از درگیری های کلیشه ای دامداران و صنایع لبنی بر سر تخصیص یارانه های
حمایتی دولتی نوشته اند و بازنشر داده اند، اما تا امروز تنها اتفاق مهم افزایش
محسوس مصرف سرانه دوغ در ایران بوده است که آن هم مرهون یک ابتکار عمل هوشمندانه تصویری
در قیاس خواص داشته دوغ و نداشته نوشابه است!

لذا ضمن ابراز خرسندی از ایجاد صندوق شیر که حسب الامر دولت
در جلسه ۳۰/۳/۱۳۹۵ پیرو پیشنهاد مشترک سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور و وزارت
جهادکشاورزی و به استناد اصل یکصد و سی و هشتم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در
شرف شکل گیری است، باید این نکته را نادیده نگرفت که استفاده از مدیری مجرب و در
عین حال کوشا که شبهه سال های گذشته در اداره صندوق های حمایتی از سوی بازنشستگان
دولتی را به اذهان متبادر نکند، امری است که ضرورت دوچندان جهت جلب اعتماد تمام
صنوف این حوزه را اجتناب ناپذیر می سازد.

در واقع این بار باید از مدیرانی کارآمد به لحاظ داشتن گویش
مسلط تخصصی توام با زبان قابل درک عامه، روابط عمومی موثر و نه تحت تاثیر، جسور و
خلاق که به معنای واقعی کلمه شیفته ارتقای مصرف سرانه شیر و فرآورده های آن در
سفره نحیف ایرانیان باشد، بهره گرفت. مدیرانی که تنها به شیر و ارتقای مصرف سرانه
آن باور داشته باشند و نفع این صنعت را در رشد کمی و کیفی نظام دامپروری و صنایع
فرآوری کننده در قالب یک زنجیره واحد ببینند، نه شعارهای پوپولیستی گذشته که جز با
اهرم تحمیل قیمت فروش مشخص به بازار و اعطای یارانه های غیرشفاف و موردی، هیچ خیری
دست کم به اندازه هزینه اختصاص یافته برای آن به ارمغان نیاورده است.

با نگاهی به اهداف متعالی مصوبه دولت یازدهم در مورد صندوق
در دست تاسیس شیر، می توان گفت اختصاص یارانه به این صندوق از سوی دولت و در عین
حال مشارکت دامداران و صنایع لبنی در توسعه سرمایه های این صندوق با اتفاق هایی
مانند تسهیل در تأمین نهاده ها، اصلاح نژاد و به کارگیری دام های با بازدهی بالا،
استفاده از شیوه های نوین و کاهش هزینه تولید و افزایش دانش نیروی انسانی، بهبود
مدیریت واحدهای تولیدی و گسترش قراردادهای بین صنایع لبنی با واحدهای تولید شیرخام؛
بازسازی، نوسازی و اصلاح ساختار دامداری ها و صنایع لبنی، ساماندهی مراکز جمع آوری
بهداشتی شیر، رعایت اصول کیفی و بهداشتی در تولید فرآورده ها و ساماندهی تشکل‌های
ذی ربط؛ فرهنگ سازی و افزایش تقاضا برای مصرف شیر از طریق تبلیغ و ترویج مصرف شیر
با استفاده از ظرفیت رسانه های عمومی و اجرای طرح توزیع شیر رایگان و طرح های
مشابه برای گروه های هدف؛ استقرار نظام قیمت گذاری مبتنی بر کیفیت و تدوین سیاست
تجاری بلندمدت با رویکرد حمایت از تولید داخلی و توسعه صادرات محصولات لبنی و … اتفاقی مشابه “توفان شیر” هندوستان را
در ایران نیز رقم زند، مشروط بر آن که در انتصاب هیات مدیره و به ویژه مدیرعامل
این صندوق، کمال خوش سلیقگی به عمل آید و منیت های صنفی، مانع انتخاب گزینه اصلح از
خیرالموجودین که سابقه مدبرانه در رفع و رجوع مشکلات هر دو صنف را داشته باشد،
نگردد. گزینه هایی که در زمانه مصرف سرانه پایین تر شیر، با استفاده از قوه خلاقه
و چیدن تیم هایی شیفته سلامت مردم در حوزه فرهنگ سازی، نظیر آنچه کارشناس و مدیر
با سابقه صنعت شیر کشور، حسین چمنی در بخش لبنیات به عهده داشته است، گام های خوبی
را با وجود اختیارات محدود در نظام کلان تصمیم سازی و تصمیم گیری برداشتند.

البته این که نگارنده بر نام حسین چمنی صحه می گذارد، نه به
دلیل باور شخصی به دانش و ارادت او به صنعت شیر، بلکه اعترافی است که دامداران منصف
و آگاه و حتا مدیران صنایع لبنی رقیب شرکت محل خدمت این گزینه جهادی، همواره به آن
اذعان داشته و دارند. کارشناس- مدیری که دارای اشراف اطلاعاتی و حوصله بسیار در امر فرهنگ سازی بوده و هست و اگرچه در
چند سال صدارت دولت احمدی نژاد، در اوج کج سلیقگی، مغضوب دولت های دهم و نهم بود؛
اما در کمال باور به دولت های اصلاحات و اعتدال نیز، منافع صنعت شیر را در امتداد
همان منافع دولت حاکم به شکل واقع بینانه و نه تعارفی و فرمایشی پیگیری کرده است. مدیری
که در هنگامه استقرارش در صنایع شیر ایران، منافع بنگاه اقتصادی
پگاه را نیز در نفع دراز مدت دامداران
و سایر برندهای صنایع لبنی می دید. مدیری که بیش از این که نیاز به دفاع رسانه ای
داشته باشد، نیاز به درک سوابق موفق دوران مدیریت خود در صنعت شیر کشور دارد.

با این شرایط، دور از انتظار نخواهد بود که صنعت شیر ایران
به معنای واقعی کلمه، دچار دگرگونی در تمام حوزه ها شود و
توفان شیر به سفره تمام خانوارهای ایرانی
سر بکشد./

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.